دیکشنری
داستان آبیدیک
چاق وچله
english
1
general
::
lob, plump, squab
transnet.ir
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
چاروادار
چارک
چارک شناور
چاریک
چاشتگاه
چاشنی
چاشنی دان
چاشنی زدن
چاشنی زده
چاشنی زنی
چاشنی غذا
چاق
چاق (گاو)
چاق شدن
چاق و چله
چاق وچله
چاق وخپل
چاق وفربه
چاق کردن
چاقو
چاقو تیز کردن
چاقو زدن
چاقوزدن
چاقوکش
چاقوکشی
چاقوی بزرگ
چاقوی جیبی
چاقوی دولبه
چاقوی زامن دار
چاقی
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید